دو نفری سرش ریخته بودیم و از دادههای تجربی تا استدلالهای عقلی را به کار میگرفتیم تا قانعش کنیم که اشتباه میکند اما زیر بار نمیرفت و در نهایت گفت من در این باره زیاد کتاب خواندم.

راستش مدتهاست به این نتیجه رسیدم که احتمالش زیاد است که سر یک جامعه با آمار مطالعه پایین و چند تا آدم کتابخوانش همان بیاید که سر قورباغه و حوض بی ماهی. مخصوصا که بیشتر ما درست کتاب نمیخوانیم. این درست» از انتخاب کتاب گرفته تا مطالعات تکمیلی بعد خواندن کتاب را شامل می شه. چیزهایی که در ادامه میگم بیشتر مربوط به کتابهای غیرداستانی با موضوعات علوم فرهنگی میشود، مثل تاریخی، انسانشناسی، فلسفی، جامعهشناسی، روانشناسی (یعنی موضوعاتی که اگر محتوای یک رشته دانشگاهی را تشکیل بدهند آن رشته قابل توجهی نیست اما کافی است در اوقات فراغت چهارتا از این کتابها بخوانی، فهمیده و نفهمیده، خیلی به کار اظهار فضل می آید!)، هرچند خواندن کتاب داستان هم اصول خودش را دارد. این پست ممکن است بوی فضل فروشی بدهد اما بیشتر یک خواهش است، این که اگر دانش آکادمیکی در این حوزهها یا راهنمای مطمئنی ندارید یا دست کم آدم جست و جو کردنهای خستگیناپذیر نیستید، لطفا سراغ این کتابها نروید. چون دارم میبینم اطلاعات مغلوط و نصف و نیمهی  حاصل از مطالعه اشتباه چه به سر جامعه فکری ما آورده. لازم به ذکر است که من کتاب خارج از رشته خودم خیلی کم میخوانم اگر هم بخوانم بدون راهنمایی نیست و در آخر هم به خودم یادآوری میکنم که من همان آدم پیش از خواندن این کتابم، چیزی با خواندن یک کتاب عوض نشده، جز این که فهمیدم چیزی دربارش نمی دانم! حالا چند نکته:

  • خیلیها این کتابها را براساس نامآشنایی نویسندهایشان انتخاب میکنند: مارکس، نیچه، وبر، فروید.!، در حالی که پیش زمینه کافی برای خواندن این کتابها ندارند. گام اول در مطالعه کتاب این است که ما یک ارزیابی از سوادمان داشته باشیم. شما اگر اطلاع کلی از منظومه فکری این متفکران نداشته باشید، اگر ندانید که پیش از اینها چه حرفهایی زده شده، اگر ندانید در چه سنت فکری هستند و از چه متفکران دیگری تاثیر پذیرفتند، اگر ندانید اینها در واقع دارند به چه کسانی یا چه جریانهای فکری پاسخ میدهند و چه پاسخهایی به آنها داده شده، مطمئن باشید از خواندن این کتابها هیچ چیزی نمیفهمید! ندانستن و بیخبری خیلی بهتر از برداشتهای اشتباه است.
  • البته اینهایی که در بند قبلی گفتم خیلی وقتها در دانشگاههای ما هم رعایت نمیشود! اما با وجود این که قبول دارم وضع دانشگاههای ما خیلی خراب است مطمئن باشید دیگه آنقدر خراب نیست که با خواندن چهار تا کتاب و پای صحبت چند تا آدم گنده نشستن خیال کنیم به پای یکی که در این حوزهها تحصیلات دانشگاهی داشته رسیدیم. هشدار می دهم که احتمالش بالاست که از مطالعات جسته و گریخته آدمی افراطی ظهور کند. یک نفر حرف جالبی میزد، میگفت: افراطیها از میان پامنبریها پیدا میشوند نه آنهایی که بالای منبر میروند. چرا؟ چون اونی که آن بالا نشسته از خیلی چیزها خبر دارد، از خیلی از بحثها، آرای متنوع، نظرات موافق و مخالف، نقاط ضعف و قوت و . اما بنا به نیاز و صلاح مخاطب همه اینها را میگذارد پشت پرده و فقط یک دسته از نظرات یک جریان فکری را در یک نظام منسجم اعتقادی به عنوان تنها حقیقت موجود در اختیار مخاطبانش میگذارد.
  • خسته شدم، بقیه اش باشه برای یک پست دیگه :)

  • پ.ن. فهرست مطالب محبوبو به مطالب پربازدید تغییر دادم. حدود بیست تا پست رو هم که شاید دو سال بود تو حالت منتشر نشده گذاشته بودم برگردوندم به حالت نشر داده شده. کوتاه نویسی بودم واسه خودم!

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها